میثم کاوه - سفر ما قبل آخر رئیس جمهور به مازندران را یادمان نرفته است . در همان سفری که ، لنگه کفشی به سوی ایشان پرتاب شد .
در یکی از جلسه های آقای دکتر در آن سفر ، یکی از حضار به نشانه اعتراض ، لنگه کفشش را به سوی آقای احمدی نژاد پرتاب کرد .
بعد از آن اتفاق بود که هزاران حرف و حدیث در باب این موضوع درست شد و نهایت آن شد که پرتاب کننده با بخشش روبه رو شد و قضیه هم ختم به خیر ...
اما مثل اینکه ختم به خیر شدن این موضوع ، خیالی بیش نبوده است ...
آقای احمدی نژاد در سفر اخیرش به مازندران با آوردن طرح انتقال آب دریای خزر که نامش را مهر ماندگار گذاشته بودند ، انتقامی سخت از مازندرانی ها بابت پرتاب همان لنگه کفش گرفتند ...
نمی دانیم چه رازی در این تصمیمات نهفته است ؟
نمی دانیم چرا هر چه به جلو می رویم پتکی را که بر سر مازندران و مازندرانی می کوبند سنگین و سنگین تر می کنند ؟
نمی دانیم چرا استان مرکزی از هیچ به همه چیز می رسد و مرکز استانش ، کلان شهر می شود ولی مازندران ... .
نمی دانیم چرا هر موقع که خواستند بر وسعت سمنان افزودند و آنجا را پر رونق تر کردند ولی مازندران ... .
نمی دانیم چرا گدوگ ها ، شهمیرزاد ها و ... را از مازندران جدا کردند و به دیگران دادند و حالا نوبت آب دریای مازندران رسیده است ؟
واقعا چه رازی در این تصمیمات نهفته است ؟
داستان وقتی جالب ! نه ببخشید ، داستان وقتی دردناک تر می شود که مسئولین استانی مان را مشاهده می کنیم که با جان و دل در حال بذل و بخشش امانت هایی که در دستانشان است ، می باشند ...
کافی است به عکس های آغاز به کار طرح انتقال آب دریای مازندران نگاهی بیاندازید ...
چه مسئولینی با ژست هایی متفاوت ، در این عکس ها که مشاهده نمی کنید !!! لبخند هم که هزار ماشاءالله بر لبانشان جاریست !
ای کاش مسئولان محترم مازندرانی ، کمی هم وقت شان را برای دفاع از حقوق هم استانی هایشان می گذاشتند ...
آقای دکتر احمدی نژاد ؛ مازندرانی تنها به دریایش می نازد و به جنگل هایش ... جنگل هایش با تولید یک پنجم کاغذ مصرفی کشور در حال نابود شدن است ، لطفا دریای مان را از ما نگیرید ...
آقای دکتر احمدی نژاد ، هنوز هم زمان باقی است تا طرح تان را متوقف سازید و مطمئن باشید توقف این طرح ، در قلب مازندرانی ها ماندگارتر از عملی شدن آن خواهد شد .